شد حجره قتلگاهم-حاج حسن خلج
شد حجره قتلگاهم
من شاه بی سپاهم
لشكر مرا نباشد
جز خیل اشك و آهم
شد مرغ دل به سینه
غرق آب و خون و پرپر
در حسرت مدینه
وز یاد داغ مادر
بر دل شكسته گشته
پهلو شكسته مهمان
درهای حجره ام را
نامحرمان ببندید
آی بی حیا كنیزان
آهسته تر بخندید